نویسنده: حسن شمس آبادی




 

شدت یافتن مبارزات با ورود آیت‌الله قمی به مشهد

ورود آیت‌الله قمی به مشهد باعث تقویت روحیه مبارزان و انقلابیان شد و جایگاه او را در نزد مردم بیش از پیش افزایش داد. دراین زمان، سیل ملاقات‌کنندگان به سوی بیت ایشان سرازیر شد تا ازصلابت و استقامت ایشان در مدت تبعید تجلیل نمایند. این جلسات تنها دیدار و ملاقات نبود، بلکه افراد درداخل بیت ایشان شعارهایی دردفاع از نهضت سرداده و اعلامیه‌های روحانیان و دفترچه‌ای که حاوی شرح حال آیت‌الله قمی دردوران تبعید بود، در بین آنها پخش شد. دانشجویان دانشگاه مشهد هم با پارچه‌نوشته‌های خود و نصب آنها در بیرون و داخل منزل آیت‌الله قمی از ایشان تشکر کردند. بر روی یکی از این پارچه‌ها نوشته‌ها چنین نوشته شده بود:«تفاوت خون و گل در دست‌هایی است که به سوی آن دراز می‌شود. گل اهدا می‌کنیم و آنها خون می‌کردند(1). »
حادثه دیگری که فعالیت مبارزان را تشدید کرد ورود آیت‌الله خامنه‌ای از تبعیدگاه ایرانشهر به مشهد بود. ایشان در خاطرات خود درباره وضعیت انقلابی شهر مشهد در زمان ورودش اظهارمی‌دارد :
اواسط سال57 بود که ازتبعید بازگشتیم، بنده وقتی که ازتبعید وارد مشهد شدم، آنچه که در مشهد دیدم برای من باورکردنی نبود و یا اینکه ما درتبعید خبرها را می‌شنیدیم، اما آن واقعیت عظیمی بود. شب و روز درمشهد راهپیمایی بود و مردم به راهپیمایی عادت کرده بودند(2).
مدت زمان کوتاهی از ورود آیت‌الله قمی به مشهد نگذشته بود که بیت ایشان دوباره به کانون مبارزه علیه رژیم مبدل شد. ایشان صبح (24/6/57)درمنزلش و در بین جمع کثیری از مردم مشهد که جهت ملاقات با او گرد هم آمده بودند به منبر رفت و طی سخنانی سیاست‌ها و اقدامات رژیم را زیر سؤال برد. نکات مهم و اساسی‌ای که ایشان در سخنرانی خود به آنها پرداختند، عبارت بود از:
1–پرستش مخصوص خدا بوده و شاه‌پرستی غلط است چنانچه شعار خدا، شاه و میهن نادرست و به جای آن شعار خدا، پیامبر و امام صحیح است.
2–تأکید بر اجرای احکام قرآن و دستورات اسلام در کشور.
3–آزادی زندانیان سیاسی و مذهبی.
4–بازگشت تبعیدشدگان به ویژه امام به وطن(3).
به دنبال فعالیت‌های علما در مشهد و سخنرانی‌های هفتگی آیت‌الله قمی، وعاظ و علمای شهرهای دیگر استان به مشهد عزیمت کردند و در جلساتی که درمنزل آیات میلانی و قمی برگزار می‌شد شرکت و مطالبی علیه رژیم بیان کردند.
این اقدامات ازچشم ساواک خراسان دور نماند و ساواک جلسه مهمی با حضور استاندار، فرمانده لشگر، فرمانده ژاندارمری و سرپرست شهربانی‌های خرسان تشکیل داد. دراین جلسه پس از گفتگو درباره راه‌های پیش رو جهت کاهش تأثیر اقدامات علما، تصمیم گرفتند تا با تشدید فشارها و محدودیت‌ها، از فعالیت‌های آنها جلوگیری کنند و جهت اختلال دراقدامات علما بین بیوت آیات مشهد، از جمله شیرازی و قمی، تفرقه ایجاد کنند؛ لذا طی شایعه‌ای درسطح شهر بیان کردند که با ورود آیت‌الله قمی به مشهد جایگاه و منزل آیت‌الله شیرازی در نزد مردم به شدت تنزل یافته است(4).
با وجود این‌گونه محدودیت‌ها و تفرقه‌افکنی‌ها، فعالیت‌های مبارزاتی مردم همچنان ادامه یافت. در(26/6/57)تظاهرکنندگان پس از راهپیمایی درخیابان‌های اطراف بست طبرسی، به سوی حرم حرکت کردند و شعارهایی چون «نهضت ما حسینی، رهبر ما خمینی»و «مسلمان به پا خیز!برادرت کشته شد»سردادند(5). این اقدامات باعث صدور دستور بازداشت تعدادی از علما و وعاظ از سوی ساواک گردید، لذا سید کاظم مرعشی و محمدمهدی نوغانی دستگیر و ابوالحسن مقدسی شیرازی، عباس واعظ طبسی و سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد متواری شدند.
با بازداشت و متواری شدن این افراد، حاجی نجاتی، برادر آیت‌الله قمی، طی تماس تلفنی از ساواک مشهد خواست2 از نفر بازداشت‌شدگان آزاد شوند و افراد متواری مورد عفو قرار گیرند. این تقاضا از سوی ساواک مشهد به شدت رد شد. شیخان، رئیس ساواک خراسان، درتلگرافی به اداره کل سوم ساواک، آزادی افراد نامبرده را به مصلحت ندانست و ضمن پیشنهاد اعزام بازداشت‌شدگان به تهران تأکید کرد که می‌بایست سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد نیز در اسرع وقت بازداشت گردد.

اعتراض علمای مشهد به کشتار مردم تهران در17 شهریور

حادثه17 شهریور1357که منجر به کشته و زخمی شدن عده‌ای از مردم در شهرها به ویژه در میدان ژاله تهران شد موجبات اعتراض روحانیت را فراهم ساخت. با اعلام حکومت نظامی در کشور، رژیم، سپهبد غلامعلی اویسی را با حفظ سمت فرماندهی نیروی زمینی، به فرماندهی نظامی تهران منصوب کرد. برقراری حکومت نظامی دراین شهر، مانع ازاجرای برنامه‌های مبارزان نگردید. روزجمعه17 شهریور عده کثیری از مردم که بعضی از آنها حتی از وجود اعلام حکومت نظامی هم بی‌اطلاع بودند جهت یک راهپیمایی عظیم درمیدان ژاله تجمع کردند. رژیم که از مهاراین جمعیت مستأصل شده بود مردم را به گلوله بست. کشته و زخمی شدن عده‌ای از مردم دراین روز باعث شد تا این روز به «جمعه سیاه»و میدان ژاله به «میدان شهدا»معروف گردد. دراین روز بنا براعلامیه شماره 4 فرماندار نظامی، 58 نفر کشته و(205)نفر مجروح شدند(6). هر چند بنا بر اعلام فرماندهی نظامی تعداد کشته‌شدگان تا روز هجدهم شهریور به86 نفر رسید. (7)
به دنبال این حادثه، امام طی صدور پیامی در(18/6/57)خطاب به ملت ایران، این واقعه را که منجر به کشته شدن هزاران نفر شد محکوم کردند(8). ایشان همچنین در تاریخ(23/6/57)طی پیامی به ملت ایران، ضمن تسلیت و ابراز همدردی با ملت ایران، از آنها خواست تا به مبارزه خود تا رسیدن به پیروزی نهایی ادامه دهند و در ضمن به مجروحان و مصدومان حادثه خونین17 شهریور خون، دارو، غذا و امکانات لازم را برسانند و از هرگونه کمک مالی دریغ نورزند(9).
این حادثه، روحانیت مشهد را هم برآن داشت تا با صدوراعلامیه‌هایی مراتب اعتراض خود را به مسؤلان برسانند و با مصیبت‌دیدگان حادثه ابرازهمدردی کنند. سید عبدالله شیرازی طی اعلامیه‌ای در(18/6/57)کشتارمردم تهران در17 شهریوررا به محضرامام زمان(عج)و مردم غیورایران تسلیت گفت. ایشان با تأکید براین نکته که این‌گونه اقدامات باعث سیاه و لکه‌دار شدن صفحات تاریخ شده، از عدم برآورده شدن خواسته‌های مشروع و منطقی روحانیت و ملت مسمان ایران توسط رژیم انتقاد کرد. آیت‌الله شیرازی در پایان از مردم خواست تا با حفظ آرامش از هر گونه عملی که تبدیل به بهانه‌ای در دست رژیم شود، خودداری نمایند(10). ایشان همچنین در بیستم شهریور با انتشار اطلاعیه‌ای اعتراض‌آمیز، برقراری حکومت نظامی، بازداشت عده‌ای از علمای مشهد و شهادت تعدادی از افراد مؤمن و انقلابی را محکوم و از ائمه جماعات درخواست کرد تا اطلاع ثانوی از برگزاری نماز جماعت خودداری کنند(11).
روحانیان مبارز خراسان نیز با صدور اعلامیه‌ای در(21/6/1357)در مورد فاجعه کشتار مردم در میدان ژاله تهران، ضمن محکوم نمودن بازداشت چند تن از علمای مشهد از جمله سیدکاظم مرعشی، شیخ مهدی نوغانی، حجت‌الاسلام موسوی خراسانی و آقای صفایی اعلام
کردند که تعطیلات سراسری و یکپارچه بوده و تا آخر روز جمعه24 شهریور ادامه خواهد یافت و در ضمن در روزهای پنجشنبه و جمعه مجالس عزای عمومی در سراسر کشور برگزار خواهد شد. آنها در پایان ازعموم مردم خواستند که در مجالس عزایی که برای کشته‌شدگان حادثه برگزار می‌گردد، شرکت کنند(12).

پی نوشت ها :

1-انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج11، ص 213.
2-خاطرات و حکایت ها (خاطرات رهبر معظم با مرکز اسناد انقلاب اسلامی سال های 62-61)، ج2(بی جا:مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، 1374)، ص 87 .
3-انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج11، ص 311.
4-بایگانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 950، سند ش 72 .
5-همان، شماره بازیابی 86، سند ش 1143.
6-اطلاعات، ش 15706(18/6/1357):ص 4.
7-همان، ش 19707(19/6/1357:ص 3.
8-جهت مشاهده متن کامل پیام ر.ک:صحیفه امام، همان، ص 469-461.
9-همان، ص 462 و 463.
10-جهت مطالعه متن کامل اعلامیه نک:اسنادانقلاب اسلامی، ج1(تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374)، ص 508 و 509.
11-تقویم تاریخ خراسان از مشروطه تا انقلاب اسلامی، همان، ص 275 و 76.
12-بایگانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شمار بازیابی 129، سند ش 176و جهت مطالعه متن اعلامیه نک:اسناد انقلاب اسلامی، ج4، ص 568 و 569.

منبع :نشریه 15 خرداد، شماره 20.